گر چه مویت دلیل قلب من است
تا به بالاترین یقین برسد
من یقین دارم اینکه روسری ات
آمده تا به داد دین برسد!
راه ابریشم است موهایت
کاروان کاروان دلم رفته
از هزاران خطر گذر کرده
یک غزل مانده تا به چین برسد!
آه از آخرین غزل وقتی
عشق از مرگ هم کشنده تر است
او نخواهد گذاشت آبی خوش
بر جگر های آتشین برسد
روی کاغذ به پیش می رانم
ناخدای غزل منم... اما
قایقی کاغذی چه خواهد داشت
چون به امواج سهمگین برسد؟!
عشق "سارای" را به یاد آور
در لباس عروس شعله کشید
دل به دریا زد و ارس نگذاشت
جسدش هم به " آیدین " برسد!
عبدالمهدی نوری
تاریخ : یکشنبه 94/1/23 | 8:20 عصر | نویسنده : محسن ذبیحی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.