سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

تلخ تلخم!گریه دارم،مهربان!طوری م نیست

حال من خوب است، مثل حال تان طوری م نیست

 

باز مردم آب پاکی روی دستم ریختند

ناگهان،حالم بد است و ناگهان ، طوری م نیست

 

در درونم زخم های کهنه لب واکرده اند

شعر! ای آتش میان استخوان، طوری م نیست!

 

آن تویی؛ ببر بیابانی که در چنگال تو

این منم؛زخمی غزال نیمه جان، طوری م نیست

 

قارچ ها از نوک انگشتان من قد می کشند

سمی ام در خویش اما باغبان، طوری م نیست

 

درد دارد قطره قطره،نوش جانم می کند

»قهوه«ای هستم درون استکان طوری م نیست

 

دست می افشانم و هی پای می کوبم،به خاک

قرص تب بر،قرص هذیان،قرص نان،طوری م نیست

 

من »اوستا« خوانده ام، تکفیرم ای زرتشت پیر

کفر می ورزم به چشم این و آن، طوری م نیست

 

شهر می گوید جنون شعر دارم، ای جنون

کاش می دادی به این مردم نشان، طوری م نیست

 

سید محمدعلی رضا زاده


 




تاریخ : جمعه 93/10/5 | 12:30 عصر | نویسنده : محسن ذبیحی | نظر


  • paper | خرید اینترنتی | ماه موزیک