از گل نه! از خمیره ی احساس آفرید
با دقتی شبیه به وسواس آفرید
یاقوت را به شکل لبانت تراش داد
از جنس چشمهای تو الماس آفرید!
تا قدر عشوه های تو معلوم مان شود
از طرز مژه های تو مقیاس آفرید!
دستی به گونه های لطیفت کشید و بعد
بر شاخه ها،شکوفه ی گیلاس آفرید!
می خواست عطر نام تو را منتشر کند
زیر زبان قاصدکان یاس آفرید!
او خواست تا بچینمت و آن من شوی
این گونه بازوان مرا داس آفرید!
اما درست روز ازل ریشه ی مرا
در ریشه ات گره زد و ریواس آفرید!
کبری موسوی قهفرخی
تاریخ : پنج شنبه 93/9/6 | 2:32 صبح | نویسنده : محسن ذبیحی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.