« شاعر دیوانه »
این شاعر دیوانه را یک شب رها کن
از خواب های هر شبم خود را جدا کن
دست از دل صد چاک من بردار دیگر
با عاشقان دیگرت... قدری صفا کن
من کعبه را در سمت چشمان تو دیدم
بر قبله گاه باور من اقتدا کن
این مرغ عشق خوش صدای آشنا را
از میله های این قفس گاهی رها کن
بالی برای پر زدن دیگر نمانده
با دست های کوچکت قدری دعا کن_
_یا من بمیرم یا تو یا یکبار دیگر
بر عهدهای هر شبت با من وفا کن
یوسف خدا اکنون کنار توست در چاه
یکبار هم این نابرادر را صدا کن
دیدی به جای تو یهودا بر صلیب است!!
حالا تو دست از ...دست یوحنا... جدا کن
ای آفتاب خیره بر چشمان تارم
فردا تو بی من جشن پیروزی به پا کن...
محسن کفشگر
تاریخ : شنبه 93/8/24 | 2:18 عصر | نویسنده : محسن ذبیحی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.